حساس شدم و زود رنج

ساخت وبلاگ

حساس شدم و زود رنج ولی خوبیش،اینه که به خودم مسلط،میشم ...

هنوز،دخترکی،آسیب پذیر،در من زندگی، می کنه.. فقط خوبیش،اینه جدیدا حرف گوش،میده و دعواش،می کنم .. خودش،رو جمع و جور،می کنه.. میگم بغضت رو قورت بده... اون خانم قوی،میاد میشینه پشت فرمون میگه بریم .. میگه گلم نزار بشکنندت ... صاف بشین .. محکم راه برو... تا ادم های شیاد و گرگ صفت جذبت نشن .. اونها گه زنان تنهای رنجور رو از صد فرسنگی میشناسند و شکار می کنند.. اینها رو که بهش میگه ابروهاش رو میندازه بالا .. صورتش رو پر از،غرور می کنه به جای،ضعف .. محکم راه میره.. تا کسی اون دخترک رنجور و تنها رو نبینه ... واقعا هم هردو قوی هستند فقط دخترک خیلی صدمه دیده... درست میشه...

قرار بود برم سفر کاری،... کنسلش،کردم... شرایط،جوری،رقم خورد که ترجیح دادم ، نرم...

منتظرم بچه ها بیان ببرمشون کلاس زبان ... ایکاش بتونم بعد از این مادر خوش،اخلاقی باشم...

خانمی،که عشق نگرفته و باید عشق رو در خودش،پرورش بده و مادر مهربون و با جنبه ای،باشه...این روزها خیلی،شلوغ بودم... دو روز،صبح پیگیر امور اداری ... و خلاصه با یاری،پروردگار و دوستان کار رو جمع کردم و امروز،مدام در حال رانندگی گذشت از شهرداری به ادارهای دیگر... خلاصه کلی تلاش کردم تا تو تایم اداری کار رو سرو سامان بدم ... خدا رو شاگرم .. به خاطر،حضورش،در،زندگیم... به خاطر یاریش .. امیدوارم سهم بیشتری،از پروردگار در،وجودمون داشته باشیم و اعتبار الهی،ما روز،به ردز،بیشتر بشه.... اعتبار الهی مثل حساب بانکی مجازی،عمل می کنه ..

مهمانی...
ما را در سایت مهمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : janshifteh بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 10 مهر 1402 ساعت: 21:05