چالش ِ من

ساخت وبلاگ

امروز صبح خیلی درد داشتم و چسبیدم به شوفاژ و سعی کردم مسکن نخورم فقط فایل های خودشناسی رو گوش دادم و گاهی دردم خیلی زیاد میشد. خلاصه کمی دمنوش دارچین و زیره و.. درست کردم .. به سختی ناهار رو آماده کردم البته برنج داشتم ... خدا رو شکر بعد از ظهر خیلی بهتر شدم ... همه رفتند بیرون ، من ماندم و فایل های سرمایه گذاری جدیدم رو گوش دادم( البته سکرته) و رقص ailyyha روتو اینستا تماشا گردم .. کافی نبود .....

از سماجت خودم در عجبم ....بلند شدم و دوباره شال رو با گیره به کمرم بستم و شبیه دامن شد و تاپم رو هم تبدیل به نیم تنه کردم و همراهش رقصیدم .... ( این بوس با عشق تقدیم به خودم )

با وجود اینکه رقصنده چشم بادومیه نمی دونم ژاپنیه شاید-،مدل منحصربه فردی عربی می رقصه هنرمندانه است .. لباسش هم بهتر از رقاصه های عربیه ...خلاصه کمی رقصیدم و دوباره دراز کشیدم و تا بیان کمی چاکراهامو پاکسازی می کنم . ابن چالش رقص رو دوست دارم انگار معتاد شدم به هر روز رقصیدن واقعا حس بهتری ایجاد میشه .. البته هرچی بیشتر، بهتر .. رقص درمانی رو پیشنهاد می کنم دقیقا برای مواقعی که حال ناخوبِ.... به امید رقصیدن در اوج شادی و لبخند از عمق وجود با چشمانی براق و پر از نور و عاشقانه. چنین شد

مهمانی...
ما را در سایت مهمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : janshifteh بازدید : 79 تاريخ : دوشنبه 24 بهمن 1401 ساعت: 21:04